دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 11275
تعداد نوشته ها : 22
تعداد نظرات : 19
Rss
طراح قالب

سلام

 

رفته بودم سر حوض

تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب

آب در حوض نبود

ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست

ظهر دم کرده تابستان بود

پسر روشن آب لب پاشویه نشست

وعقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد

به درک راه نبردیم به اکسیژن آب

 برق از پولک ما رفت که رفت

ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد پشت چینهای تغافل میزد چشم ما بود

روزنی بود به اقرار بهشت

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همتی کن وبگو ماهیها حوضشان بی آب است

(سعید)          


دسته ها :
پنج شنبه اول 4 1385
X